دوستی می گفت : موقع نماز توی مسجد یه آقا پسر حدود یازده ساله همراه مادر بزرگش بین خانمها توی صف جماعت نماز می خوند، همون آقا پسر با دختر بچه ی خانم کنار دستی ظرف همون مدت کم دوست شده بود و صحبت می کرد.
بین دوتا نماز رفتم سراغ مادر بزرگ اون آقا پسر و سلام کردم، بعد بهش گفتم مادرجان کار خیلی خوبی کردی که نوه ات را همراه خودت آوردی مسجد اما فکر نمی کنی بهتره نوه ات را بفرستی توی قسمت آقایون؟ می دونی شما با آوردن نوه ات توی قسمت خانمها با اراده خودت بهش اجازه دادی با دخترها هم صحبت و حتی دوست بشه؟ اما وقتی بره توی قسمت آقایون چون با مرد همنشین میشه مرد بودن یاد می گیره و بعد هم دوستانی از جنس خودش پیدا می کنه.
مادر بزرگ خندید و گفت درست می گی دخترم.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :